برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

تولیدمثل و لذت، تعادل از بین رفته بین زن و مرد

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

هم در انسان‌ها هم در حیوانات، زن‌ها (به حیوان ماده هم میشه گفت زن؟‌ یا باید گفت ماده؟) تعداد محدودی بچه می‌تونن داشته باشن. حتی در حیواناتی مثل مرغ که بچه به دنیا نمیارن و صرفا تخم می‌ذارن، این محدودیت روی تعداد وجود داره (اگرچه خیلی عدد بزرگی هست – چند صدتا). اگر به پستاندارن نگاه کنیم این محدودیت خیلی جدی‌تر هم هست. یک مادر احتمالا حداکثر بتونه ۳۰ تا بچه به دنیا بیاره. حالا در بعضی حیوانات این کمی کمتر هست و در بعضی کمی بیشتر.

این عدد تازه بدون در نظر گرفتن این هست که چه تعدادی از این‌ها بر اثر بیماری و چه تعدادی بر اثر شکار شدن یا عوامل دیگه می‌میرن. یعنی در نهایت تعداد بچه‌های یک مادر که بزرگ میشن و خودشون باز می‌تونن بچه داشته باشن از این هم کمتر هست. همه این اعداد برای انسان‌ها شاید نصف حیوانات باشه. امروز که هیچی، در دنیای قبل از تمدن و مدرنیته هم میانگین تعداد بچه‌های یک زن حدود ۶-۷ بوده.

این در حالیه که برای مردها محدودیت خاصی روی تعداد وجود نداشته. مردها می‌تونستن هر تعدادی که می‌خوان بچه داشته باشن. این طبیعتا در تکامل ما و تکامل حیوانات، باعث شده که زن‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشن که بچه چه مردی رو به دنیا میارن در حالی که برای مردها اهمیتی نداشته چه زنی بچه‌شون رو به دنیا بیاره؛ می‌تونستن با کمیت بالا کیفیت رو جبران کنن. این توجه ویژه زن‌ها چیزیه که باعث میشه غریضی نخوان با هر مردی باشن و بخوان از بین گزینه‌ها انتخاب کنن و از اون طرف، چیزیه که مردها رو مجبور می‌کنه برای به دست آوردن زن‌ها رقابت کنن. چون تنها هدفی که برای بشر از روز شماره یک تا امروز ثابت بوده بقای خودش و نسلش هست.

این همچنان در طبیعت باقی مونده. هنوز بین حیوانات، جنس نر باید آواز بخونه یا خوشگل باشه یا کارهای خاص انجام بده که در رقابت با بقیه مردها توجه زن رو جلب کنه و بعد زن یکی از این‌ها رو انتخاب می‌کنه. به ندرت در طبیعت دیده میشه که جنس ماده ویژگی جذب‌کننده خاصی داشته باشه و عموما مردها هستن که لازمه به شکلی خودشون رو نشون بدن. مثال‌های زیادی میشه زد ولی چندتایی که برای خودم جالب‌تر هستن شیر نر و ماده هست. شیر نر یال رنگی و قشنگی داره در حالی که شیر ماده از نظر ظاهری نکته خاصی نداره. طاووس که بین حیوانات زیبایی ویژه‌ای داره فقط در جنس نر اون پرهای رنگی رو داره و جنس ماده چنین چیزی نداره. تعداد مثال‌ها خیلی زیاده. از جیرجیرک و صدا در آوردن قبل جفت‌گیری برای جذب جفت تا صداهای بعد جفت‌گیری برای قانع کردن جفت که نره دنبال یکی دیگه تا میمون‌ها و پروانه‌ها و بقیه.

حالا اینکه در جامعه امروز ما که دیگه محدودیت تعداد بچه‌های زن براش مساله‌ای نیست چون هیچ‌کس -چه مرد چه زن- به هر حال تعداد بچه‌های زیادی نمی‌خواد چطور این ماجرای جذابیت کمی جابجا شده و زن‌ها تلاش بیشتری برای جذابیت‌های ظاهری می‌کنن یه بحث جداست که خودش چندین ساعت تحقیق و بررسی می‌خواد. اما چیزی که می‌خواستم بگم اینه که تصور من همیشه این بود که این بحث فرزندآوری عامل اصلی‌ایه که زن‌ها غریضی در انتخاب‌شون سخت‌گیر هستن و مردها غریضی به دنبال نشون دادن خودشون و رقابت.

اما امروز یه تحقیقی رو می‌خوندم که بررسی کرده بودن مردها و زن‌ها (هم دگرجنس‌گرا و هم هم‌جنس‌گرا) با کدوم گروه‌ها تحریک جنسی بیشتری میشن. برای خلاصه کردن من فقط دگرجنس‌گراها رو می‌نویسم ولی نتیجه برای هم‌جنس‌گراها هم همین بود. تصور اولیه آدم اینه که خب مردها با دیدن زن‌ها بیشتر تحریک بشن و زن‌ها با دیدن مردها بیشتر تحریک بشن. ولی جالب بود که این قضیه فقط بین مردها صدق می‌کرد. یعنی همون‌طور که انتظار می‌رفت مردهای هم‌جنس‌گرا با دیدن مرد‌ها بیشتر تحریک می‌شدن و مردهای دگرجنس‌گرا با دیدن زن‌ها. ولی برای زن‌ها، دیدن زن‌ها و مرد‌ها تقریبا به یک اندازه تحریک‌آمیز بود. یعنی برای زن‌های دگرجنس‌گرا در آزمایش، دیدن مردهای لخت و در حال رابطه جنسی همون‌قدر تحریک‌آمیز بود که دیدن زن‌های لخت و در حال رابطه جنسی تحریک‌آمیز بود.

این مساله در تحقیقات جدیدتری هم به شکل‌های دیگه‌ای دیده شده. تعداد زن‌های bisexual (با تمایل جنسی به هر دو جنس) تقریبا سه برابر مردهاست. حالا این چند تا موضوع دیگه رو هم می‌تونیم به بحث اضافه کنیم:

۱. امروز رابطه‌جنسی تقریبا همه اوقات برای لذت هست نه تولید مثل.

۲. در مقاطعی هم که تولید مثل هدف هست، دیگه نیازی نیست زن و مرد با هم باشن. زن به تنهایی می‌تونه اسپرم مورد علاقه‌ش رو بخره و تولید‌مثل انجام بده.

۳. اگر روزی روزگاری نیاز به غذا و امنیت و غیره توسط مرد تامین میشد امروز دیگه اینطور نیست.

با در نظر گرفتن همه این‌ها، به این فکر میوفتم که وقتی همون تنها مورد باقی‌مونده یعنی لذت از رابطه جنسی برای زن‌ها بتونه با بقیه زن‌ها انجام بشه و به اندازه یکسانی براشون لذت‌بخش باشه، شاید مردها در آینده نزدیک کمی بیچاره بشن. منظورم از بیچاره به معنی بدبختی و بخت شوم و این‌ها نیست منظورم واقعا «بدون چاره» هست. چون اگر طبق این تحقیقات بالا، برای مرد‌های دگرجنس‌گرا فقط جنس زن جذابیت داشته باشه و مردهای دیگه براشون تحریک جنسی نداشته باشن و از اون طرف، زن‌ها هم به دلایل مختلف ترجیح بدن اون لذت رو با زن‌های دیگه تجربه کنن، هیچ جایگزین جالبی برای مردها باقی نمی‌مونه.

حالا این رو اگر بذاریم کنار اون داستان اول در رابطه با تعداد بچه‌های محدود زن‌ها و رقابت مردها و اینکه اون بحث محدودیت دیگه در جامعه امروز مساله‌ مهمی نیست، شاید این لذت جنسی یکسان زن‌ها با هر دو جنس دوباره عاملی باشه که این تعادل رو ایجاد می‌کنه. چون اگر مردها به اون نقطه «بی‌چارگی» برسن، بهترین گزینه‌شون اینه که باز کارهایی برای زن‌ها انجام بدن که بقیه (به علاوه بقیه زن‌ها) انجام نمیدن تا بتونن توجه‌شون رو جلب کنن. چون به هر حال با فرض اینکه یک زن هم از نزدیکی با زن‌ها لذت ببره هم مردها، وقتی یه مردی بهش بیشتر از زن‌های دیگه محبت می‌کنه و مهربونی می‌کنه، زن اون مرد رو انتخاب می‌کنه. متقابلا، کافیه یک زن دو تا رابطه با مردی داشته باشه که بهش آزار برسونه و دیگه هیچ‌وقت سراغ مردها نره.

خلاصه به نظر میاد با در نظر گرفتن شدت نیاز به بقا و رابطه جنسی، همه قدرت به زن‌ها داده شده؛ هم از بعد تولید مثل هم از بعد لذت. اگرچه به نظر شخصی من، فکر می‌کنم این چند صد سال ۱۷۰۰ میلادی تا شاید ۲۲۰۰ میلادی، ما از تعادل قبلی (تولید مثل) خارج شده باشیم و تا به تعادل بعدی (مطلقا لذت) برسیم قدرت زن‌ها کمی کمتر از چیزی که در اوجش بوده یا خواهد بود باشه.


پی‌نوشت‌ها

۱. تحقیقی که بهش اشاره کردم رو می‌تونید اینجا پیدا کنید:

https://sci-hub.st/https://doi.org/10.1111/j.0956-7976.2004.00750.x

خلاصه روشی که باهاش میزان تحریک شدن رو اندازه گرفتن نشون دادن پورن‌های مختلف بوده و اندازه گرفتن تغییرات جسمی در اندام تناسلی و البته اظهارنظر خود شخص مورد آزمایش.

۲. این تحقیق (همون‌طور که خودش هم اشاره می‌کنه) به این معنی نیست که همه زن‌ها bisexual هستن.

۳. با توجه به اینکه زمان زیادی پای مطالبی مثل این که صرفا به عنوان یه پست تلگرامی و یه پست بلاگ منتشر میشن گذاشته میشه، برای من خیلی ارزشمند هست اگر بهم اطلاع بدید چه چیزهایی راجع به این پست خوب نبود و چه چیزهایی خوب بود. مثلا، آیا دوست دارین مطالبی شبیه این باز هم نوشته بشن؟ آیا ترجیح میدین این دست مطالب متنی باشن یا صوتی یا ویدیویی؟ اگر ترجیح‌تون متنی هست دوست دارین در تلگرام متن رو بخونین یا روی وبسایت؟ و هر نکته دیگه‌ای که به ذهن خودتون می‌رسه. می‌دونم که دادن این بازخورد از شما زمان می‌گیره ولی به کیفیت محتوایی که خودتون در آینده می‌بینین کمک می‌کنه. به من هم کمک می‌کنه که وقتم رو نریزم دور. ممنون.