IELTS
تقریبا ۱ ماه پیش داشتم لیست دانشگاهها رو نگاه میکردم و سایتهاشون رو میخوندم و یهو متوجه شدم برای ورود به اون دانشگاهی که میخوام باید IELTS بدم. بدترین قسمتش این بود که زمان ارسال مدارک هم گذشته بود. یه ایمیل زدم به دانشگاهه که آقا داستان اینه من الان فهمیدم IELTS لازمه چه باید کرد حتما باید بفرستم الان نمیشه بعدا بفرستم؟ و پاسخ آمد که باید تا قبل از اینکه پذیرشها بیاد (که الان کمتر از ۱ ماه مونده به اون تاریخ) ارسال کنی.
خلاصه پروژه IELTS دادن برای ما ایجاد شد.
چطوری هست IELTS؟
برای کسانی که شاید ندونن IELTS چیه و چطوریه، یه امتحان انگلیسیه که دانشگاه Cambridge فک کنم نهاد آموزشی پشتش هست ولی خودش برای خودش الان سازمانیه. امتحانش در ۴ بخش خوندن (Reading)، حرف زدن (Speaking)، شنیدن (Listening) و نوشتن (Writing) هست. هر کدوم از این ۴ بخش یه نمره بین ۱ تا ۹ میگیرن و در نهایت میانگین این ۴ نمره میشه نمره نهایی IELTS شما بین ۱ تا ۹.
امتحان ۲ نوع مختلف با نامهای Academic و General داره. که همونطور که از اسمهاشون بر میاد یکیشون آکادمیک هست و یکیشون عمومی. برای جاهای مختلف نوعهای مختلف لازمه. مثلا فک کنم سفارت اگه IELTS بخواد، عمومی میخواد. برای گرفتن اقامت و ورود به دانشگاه ولی آکادمیک لازمه. تست آکادمیکش یه مقدار سختتره.
نوع سوالات هم در بخشهای خوندن و شنیدن سوالات چهارگزینهای، وصل کردن گزینهها، درست یا غلط و پر کردن جای خالی هست. سوال چهارگزینهای که مشخصه چطوریه، وصل کردن گزینهها یعنی یه سری گزینه هست و یه سری جمله، باید بگین کدوم گزینه مربوط به کدوم جمله است با توجه به متن، درست یا غلط به این صورته که بعد خوندن متن یه گزاره بهتون میده باید بگین طبق متن این گزاره درسته یا غلطه یا اشارهای بهش نشده توی متن و پر کردن جای خالی هم یه جمله یا جدول یا متن یا عکس یا هر چیزیه و به شما میگه جای خالی رو با توجه به متن (یا تو امتحان شنیدن با توجه به صحبتها) پر کن. معمولا جای خالی رو باید با حداکثر ۲ کلمه پر کرد.
در بخش نوشتن (آکادمیک) اینطوریه که ۲ بخش مختلف هست. اولی یه جدول/نمودار/دیاگرام/نقشه هست و از شما خواسته میشه این نمودار رو مثلا توصیف کنی. باید یه متن حداقل ۱۵۰ کلمهای بنویسی که شرح بده این شکل رو. در بخش دوم هم یه موضوع به شما میده و میگه راجع به این موضوع یه مقاله بنویس. متن دوم هم باید حداقل ۲۵۰ کلمه باشه.
و در بخش صحبت کردن هم ۳ قسمت وجود داره. اول ازت خواسته میشه همینطوری راجع به خودت صحبت کنی. کجا زندگی میکنی چه کار میکنی همسایههات چطورن از این جور چیزا. بعد یه کاغذ بهت میده که یه موضوع روشه و باید ۳ دقیقه راجع به اون موضوع صحبت کنی. و قسمت سوم هم گفتوگو هست. در همون زمینه موضوعت شخص ممتحن ازت سوال میکنه جواب میدی یه بحث دیگه رو باز میکنه و یه مکالمه رو پیش میبرین.
آزمون صحبتکردن ۱۴ دقیقه طول میکشه و سه آزمون دیگه هر کدوم ۱ ساعت.
فهمیدم/خودم میدونستم IELTS چیه!
خلاصه اینطوری شد که دو سه تا کتاب مادر داشت ازش گرفتم که مطالعه کنم و داییم هم گفت من یه سری جزوه دارم اونا رو هم گرفتم چون مثل همیشه فکر میکردم قراره بشینم کلی بخونم براش. ولی هی داشت عقب میوفتاد. یعنی به همه کارهای حتی بیاهمیتم هم اولویت بیشتری میدادم و بدیش این بود که ددلاین هم نداشت! یعنی معمولا امتحانا اینطوریه که تاریخ مشخصی داره و شما هر جور هست قبل تاریخ درس رو میرسونی ولی این نداشت. باید ثبت نام میکردم براش و هنوز نکرده بودم. و به قول Tim Urban تو این پست زیباش وقتی ددلاینی نبود کار هم پیش نمیرفت. در نتیجه رفتم برای یک هفته بعد زمان گرفتم که برم امتحان رو بدم. یعنی با خودم فکر کردم زبان که بلدم، مطالعه هم اگه لازم داشته باشه خیلی نباید طول بکشه. صادقانه بگم یادم اومد از اون ۲ روزی که تو باغ کتاب جبرخطی میخوندم و با خودم گفتم آره بابا اوکیه.
برای گرفتن زمان سرچ کردم سایتش رو پیدا کردم و نکته جالبی رو دیدم. مثل اینکه مدتیه میشه امتحان رو به صورت کامپیوتری هم داد (به جز بخش صحبتکردن طبیعتا). انگار هنوز تو حالت تست و بازخورد گرفتن هست و فقط تو استرالیاست در حال حاضر. بعدا قراره به گستردگی آزمون کاغذی بشه که همه جا بشه دادش. راستشو بگم یه ذره حس خوبی داشتم یه چیزی برای اولین بار داره از اینجا شروع میشه.
زمان رو گرفتم و ۲ روز اول باز نخوندم تا روز سوم (یعنی ۴ روز مونده به امتحان) گفتم برم یه امتحان تستی بدم. بخش خوندن و شنیدن رو انجام دادم و نمره خوبی گرفتم. در نتیجه اعتماد به نفسم رفت بالا. تا با دوستان و خانواده صحبت کردم و همهشون متفقالقول بودن که سختترین بخشش که همه خیلی اذیت میشن بخش نوشتن هست. و خب برای دانشگاه باید همه بخشها رو نمره میاوردم. یعنی دانشگاه گفته بود میانگین ۶.۵ باید بگیری و هیچ بخشی هم نباید کمتر از ۶ باشه. یعنی مثلا دو تا ۶ بگیرم دو تا ۷. این شد که رفتم یه رایتینگ رو بدم و نمودار رو دیدم وحشت کردم. نمودارش عجیب نبودا ولی خب هیچ ایدهای نداشتم چه ۱۵۰ کلمهای بنویسم برای این؟! و بعد هم بخش دوم رو دیدم که باز بهتر بود ولی بازم ۲۵۰ کلمه سخت به نظر میومد. این کتابها و جزوهها رو هم خیلی علاقهای نداشتم و بیخیالشون شدم. رفتم یوتیوب و سرچ کردم یه بنده خدایی رو پیدا کردم راجع به همین بخش نوشتن صحبت میکرد. برای انواع نمودارهای مختلف و جدول و اینها یه مثال حل میکرد. تقریبا همه ویدیوهای مربوط به نوشتنش رو نگاه کردم و واقعا هم مفید بود. عین اینکه برای هر نوع سوال ممکنی یه نمونه سوال حل شده باشه. ولی خب چون دیر شروع کرده بودم دیگه فرصت نشد برای ۳ بخش دیگه زمانی بذارم. صادقانه بگم خیلی هم نگرانشون نبودم تا رسید به شب آزمون که یهو متوجه شدم اگه الان نمره لازم رو نگیرم رسما باید دانشگاه رو ۱ سال دیرتر شروع کنم. یه جور کنکوری شد برای خودش. نگران بودم ولی دیگه کاریش نمیشد کرد.
روز آزمون
آزمون کامپیوتریش تو ملبورن ۲ جا برگزار میشه. یکیش ساختمون خود آقای IELTS هست که من نرفتم ولی شنیدم خیلی جای خفن و بزرگیه. یه ساختمون ۱۲-۱۳ طبقه خیلی تکنولوژیکیه انگار. اونجا به من دور بود و ساعتش هم فقط صبح بود که برای من دشوار بود یه مقدار :)) در نتیجه اون یکی جا رو گرفتم که تو دانشگاه Deakin بود.
برای آزمون هیچ چیز نمیشه همراه داشت. نه موبایل و ساعت و کاپشن، نه خودکار و خوراکی و حتی کارت اعتباری! فقط پاسپورت و یه بطری آب شفاف بدون برچسب. و برای آزمون ۳ ساعته که خوراکی هم نداشت و نمیدادن آب لازم بود واقعا. رفتم صبح یه بطری آب گرفتم و بردم با خودم. اگه این وسایلی که نباید همراه داشته باشید رو همراه داشته باشید بیرون سالن یه سری لاکر (Locker – کمد) هست میتونید توی اونها بذارید. لاکرهاش هم جالب بود. یه مانیتور بود رو لاکرها، لاکری که وسایل رو میخواستین توش بذارین انتخاب میکردین، رمز انتخاب میکردین براش و درش رو میبستین قفل میشد. موقع برداشتن وسایل باز لاکر رو انتخاب میکردین، رمز رو میزدین در باز میشد.
زود رسیدم خدا رو شکر، رفتم اول پاسپورت و اینا رو چک میکنن، بعد اثر انگشت میگیرن و بعد هم یه عکس میگیرن ازت. و میری برای امتحان.
تو سالن منتظر که بودم بطری آبم رو باز کردم و یهو کف کرد! دیدم گازداره فهمیدم این اب نیست :)) یه چیزی شبیه لیموناد بود مثلا. که توجیه میکرد چرا قیمتش انقدر بیشتر بود از آب :)) ولی خب دیگه با همون رفتم تو. درش رو باز گذاشتم تو موقع امتحان که هر دفعه میخوام بخورم ازش پییییس صدا نده برای باز کردن در.
حرف زدن
من زمان امتحان حرفزدنم رو زودتر گرفته بودم که اول حرفزدن رو بدم بعد اون امتحان ۳ ساعته رو. که خیلی کار رایجی نیست البته و بعد اینکه اینطور گرفتم زمان رو دانشگاه هم بهم زنگ زد و گفت ترجیحا عوض کن و آخر بده حرفزدن رو ولی حس کردم (و میکنم) که اینطوری بهتره.
امتحان حرف زدن رو خوب شروع کردم. خیلی سعی کردم بدون هیچ استرسی برم و با خنده وارد بشم که تاثیر اولیه (first impression) خوبی بذارم روی ممتحن. و خوب هم پیش رفت. بهت توضیح میده آزمون چطوریه و بعد شروع میکنه صدا رو ضبط کردن و سلام و احوال پرسی و قسمت اول: از کدوم کشور میای؟ (با توجه به اینکه اسمم رو دیده بود) چند وقته اومدی؟ کجا زندگی میکنی؟ اوضاع چطوره تو محله شما؟ دوست داری محلهتون رو؟ با همسایهها آشنایی؟
قسمت دوم: یه کاغذ بهم داد از کتاب موضوعاتش که صحبت کنم راجع بهش. کاغذ رو که میگیری ۱ دقیقه زمان داری فکر کنی به موضوعت ولی خب همونقدر که اگه به ساعت نگاه کنی ۱ دقیقه طولانی میگذره، وقتی بهت میگن فقط ۱ دقیقه فرصت داری فکر کنی سریع میگذره. موضوعم رو که گرفتم شدیدا جا خوردم.
- What is an important tree, flower or plant in you country?
- Why is it important in your country?
- Where does it grow and how do people use it?
این ۳ جمله بالا رو کاعذ بهم نگاه میکردن و من خندهم گرفته بود. من چه میدونم چه گیاهی مهمه تو کشورم؟ و به فرض که بدونم انگلیسیش رو قطعا نمیدونم! یعنی کلا اسم گیاهی به ذهنم نمیاد! بعد امتحان که با دوستان و آشنایان صحبت میکردم همگی موضوعات خوبی رو در ذهن داشتن که کاش به همون سرعت به ذهن من هم میرسید ولی خب در اون لحظه من فقط جا خورده بودم!
لحظهای که طرف گفت خب ۱ دقیقه تمومه پسته اومد تو ذهنم. و صحبت رو با موضوع پسته شروع کردم. در نهایت خیلی خوب پیش نرفت نسبت به حالت معمولی حرف زدنم چون بحث یه ذره جزیی شد تو گیاه و کاشت گیاه و اینها و تسلط نداشتم به نه مبحث نه کلمات تو انگلیسی.
قسمت سوم هم تقریبا به همین روال گذشت و صحبت پسته و کاشت گیاه و اینها بود ولی ۲ طرفه.
شنیدن، خوندن و نوشتن
بعد امتحان صحبت کردنم رفتم به سمت سالنی که قرار بود توش امتحان کامپیوتری برگزار بشه. دم در مجددا مشخصات رو چک کردن و وارد شدیم. هر کی یه میز و صندلی، یه کامپیوتر و هدفون روی میز و خودکار هم با زنجیر چسبیده شده به میز. مشخصات لاگین رو برای هر کس رو یه کاغذ آوردن و لاگین کردیم. دیگه بقیهش خیلی نکتهای نداره، امتحان شنیدنش که خب از توی هدفون ۳ تا صحبت مختلف با سختی مختلف پخش میشه باید سوالاش جواب داده بشه، خوندن هم ۳ تا متن مختلف هست. مال من اولیش رو یادم نیست راجع به چی بود. دومیش راجع به هنر و صنایع دستی بود و سومیش راجع به بزرگشدن و تحصیل بچهها و تفاوتش در کشورهای مختلف. برای نوشتن هم جدولی که داشتم نتایج یه نظرسنجی بود بین مردم در گروههای سنی مختلف تو یه کشور اروپایی، در رابطه با دستهبندی برنامههای مورد علاقهشون از تلوزیون. موضوع مقالهم هم این بود که “در دنیای امروز اینترنت آزادی خوبی به آدمها داده و خیلیها تصمیم گرفتن از طریق اینترنت کار و تحصیل کنن. نظر شما راجع به این پدیده جیه و به نظرتون مزایاش برتری داره به معایبش یا برعکس؟”
نتایج
امروز نتایج آزمون رو گرفتم. ۶ روز طول کشید. خدا رو شکر نتیجهای که میخواستم رو کسب کردم و ۷.۵ گرفتم که از چیزی که لازم داشتم یک نمره هم بیشتر بود. ولی نکته جالبش این بود که از آزمون که اومدم بیرون مطمئن بودم امتحان نوشتنم رو خیلی خوب دادم و حتما نتیجه خوبی میگیرم! یعنی فکر میکردم نمره نوشتنم حدود ۸ بشه و منتظر بودم بیاد این ۸م و برم به اونهایی که گفتن نوشتنش خیلی سخته اطلاع رسانی کنم ولی نوشتنم شد ۶.۵ و عمیقا پی بردم به اینکه آره واقعا نوشتنش سخته :))
توصیه من برای IELTS!
چند تا مساله بعد اینکه امتحان دادم به ذهنم رسید که فکر میکنم برای کسی که بخواد امتحان بده میتونه مفید باشه. اونها رو اینجا لیست میکنم.
- برای امتحان صحبت کردن اصلا اهمیتی نداره حرفی که میزنین درست باشه یا نه. میتونین یه چیزی از خودتون ببافین و بگین چیزی که مهمه اینه که خوب صحبت کنین. شاید اگه این نکته حاکم میبود به شرایط ذهنیم سر امتحان، نمرهم بهتر میشد.
- اگر شما هم مثل من باشید، امتحان کامپیوتری براتون گزینه بهتری حساب میشه از امتحان کاغذی. برتریهاش برای من این بود که اولا با کامپیوتر راحتتر تمرکز میکنم، دوما برای نوشتن، تنها روشی که املای کلمات رو چک میکنم اینه که یه بار بنویسمش بعد ببینم آشناست این قیافه برام یا نه. اگه آشنا نباشه یعنی املاش اشتباهه و اینطوری نیست. و خب رو کاغذ این اتفاق نمیوفته چون شاید با املای درستش هم بنویسین ولی آشنا نباشین با اون شکل. اما تو کامپیوتر چون نوشتار شما یه فونت خاص داره این فایده ایجاد میشه. و نکته بعدی اینکه تو نوشتن اگه زیاد پای کامپیوترین شما هم، سرعت تایپ در یه متن ۲۵۰ کلمهای بیشتر از سرعت نوشتن با خودکار هست. و در آخر اینکه تو امتحان کامپیوتری جابجا کردن کلمات یا ویرایش بندها خیلی راحت اتفاق میوفته ولی روی کاغذ این گزینه میسر نیست.
- تو امتحان کامپیوتری به محض اینکه زمان تموم میشه صفحه بسته میشه! ایده خوبی نیست که ۱ دقیقه مونده به پایان تصمیم بگیرین یه جوابی رو تغییر بدین یا یه چیزی رو اضافه کنین چون یهو صفحه بسته میشه و شما کلمه رو نصفه نوشته بودین! زمانتون رو هم میتونین در واحد دقیقه ببینید که چه قدر مونده بالای صفحه.
- تو قسمت شنیدن، صدا فقط یک بار پخش میشه. اگه یه سوالی رو شک داشتین که جوابش اینیه که الان گفت یا هنوز قراره حرف بزنه، همون جوابی که شک دارین رو بنویسین رو کاغذ یا تو پاسخنامه (با کامپیوتر میتونین پاسخنامه رو تغییر بدین اگرچه کاغذ هم دارین برای چرکنویس). اگه مثل من به خودتون اعتماد کنید که “این رو که یادم میمونه چی بود بذار ببینم دیگه چیزی نمیگه” ممکنه هیچ وقت یادتون نیاد چی بود اون کلمههه و یه سوال رو از دست بدین. همونطور که من از دست دادم.
- امتحان کامپیوتری ۲ تا مزیت دیگه هم داره. تو تصحیح قسمت شنیدن و خوندن خطا اتفاق نمیوفته چون کامپیوتری نصحیح میشه و مزیت دوم اینکه نتایج امتحان کامپیوتری یک هفته زودتر از امتحان کاغذی میاد.
تصویر این پست، صبح فردای امتحانم هست یه جایی وسط شهر. اگه به سمت چپ عکس دقت کنید مشخص هست که دوربین گوشیم داره از بین میره آروم آروم :)) همه عکسایی که میگیرم اینطوری میشه…
دیدگاه ها
2 دیدگاه
کامل خوندم
چقدر خوبه که انقدر دقیق و جزئی مینویسی. دمت گرم!
برای من که خیلی مفید و جالب بود:-)
ممنون از مطالعه و بازخورد! 🙂
ارسال دیدگاه