برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

تقویم شمسی دقیق‌تره یا تقویم میلادی؟

زمان مطالعه: ۷ دقیقه

اجازه بدین اصلا اول تعریف کنیم شغل تقویم چیه و یعنی چی یه تقویم دقیق‌تر از یه تقویم دیگه باشه؟

وقتی می‌خوایم یه زمان خاص در روز با هم قرار بذاریم از ساعت استفاده می‌کنیم ولی وقتی بخوایم یه زمان خاص در یه روز خاص با هم قرار بذاریم به چیزی بیشتر از ساعت نیاز داریم. چیزی که بهش میگیم تقویم.

و به صورت خیلی خلاصه شغل تقویم همینه. که روزها رو (مثل ساعات) شماره گذاری کنه تا بتونیم به جای اینکه بگیم «۵ روز دیگه می‌بینمت» و بعد در طول اون مدت روزها رو بشمریم، بگیم ۲۷م می‌بینمت و هر روز شماره روز رو یکی ببریم جلو.

یه جورایی شبیه اینه که به جای اینکه روزشمار همه قرارهامون رو هر روز یکی کم کنیم، شماره هر روز یکی زیاد کنیم و بعد شماره جدید رو با شماره روز قرار مقایسه کنیم که یه عملیات ساده تره.

خب مساله ای نیست. روزها رو شماره‌گذاری می‌کنیم. این میشه اولین روزمون (۰۰۰۱) و هر روز یکی بهش اضافه میشه. فردا میشه روز ۰۰۰۲ پس فردا میشه روز ۰۰۰۳ و به همین ترتیب میره بالا.

ولی چند سال که بگذره سخت میشه حفظ کردن این عدد طولانی و هر روز یکی زیاد کردنش. ولی آسمون رو دوباره نگاه کن. تو آسمون دو تا شی هست که دائما می‌بینیم. یکی خورشیده و هر بار میره و میاد میشه یه روز جدید، ولی یه چیز سفید دیگه هم هست که به جای اینکه کاملا بره و بیاد، هر روز یه ذره شکلش با روز قبل تفاوت می‌کنه ولی یه چرخه ثابت رو طی می‌کنه. چرا از این شی دوم هم استفاده نکنیم؟ به نظر رفتارش منظم میاد میشه ازش برای زمان استفاده کرد.

استفاده می‌کنیم. این شی دوم روزهامون رو گروه بندی می‌کنه. یعنی به جای اینکه فقط بشمریم خورشید چند بار رفت و اومد، می‌شمریم در این چرخه ماه که داره شکلش تغییر پیدا می‌کنه خورشید چند بار رفت و اومد. تغییرش هم در شمارشمون اینطوری میشه.

به جای اینکه هر روز یه چیزی شبیه ۰۴۹۸ رو ببریم بالا و تبدیل بشه به ۰۴۹۹ و وقتی به ۰۴۹۹ رسید دو رقم اول رو صفر کنیم و بریم سراغ رقم بعدی (۰۵۰۰) روزها رو زیاد می‌کنیم تا وقتی که ماه یه دوره رو طی کنه. یعنی اگر امروز روز ۲۹ هست در این چرخه ماه و ماه برگشته به شکل اولش، ما هم امروز روز شمارمون رو صفر می‌کنیم و میریم به گروه بعدی (یا همون ماه بعدی) و تاریخ امروز میشه ۰۵۰۰٫ البته روز صفر که عجیبه بیاین هر وقت رفتیم گروه بعدی از یک شروع کنیم. پس امروز میشه روز ۰۵۰۱٫

حالا ماه‌ها رو تا کجا زیاد کنیم؟ چون همینطوری اگه پیش بریم بعد یه مدت دوباره شماره ماه‌ها هم خیلی بزرگ میشه و کار رو سخت می‌کنه. بیاین خب ماه‌ها رو هم مثل روزها گروه بندی کنیم و هر وقت به نظر شما چند خوبه آقای یونان باستان؟ ۱۰؟ آره منم موافقم عدد رند و دم دستیه. هر وقت به ۱۰ ماه رسیدیم شماره ماه‌ها رو هم صفر کنیم و گروه بعدی رو یک شماره میبریم بالا. در نتیجه روز بعد از روز ۲۹ ماه ۱۰ اولین گروه بزرگ (۰۱/۱۰/۲۹) با فرض اینکه شکل ماه امروز عوض بشه میشه روز یک ماه یک گروه بزرگ دو (۰۲/۰۱/۰۱). که از این به بعد به این گروه بزرگ می‌گیم یک سال.

بعد مدتی هم تعداد روزهای هر ماه رو دیگه ثابت می‌کنن که نیازی نباشه همه هر روز ماه رو چک کنن. از این به بعد مشخصه هر ماه دقیقا چند روز داره. این خوبه و داره کارمون رو راه میندازه ولی یه سری مشکل داره. مخصوصا که امروز (یعنی ۷۰۰ سال پیش از میلاد) اکثر زندگی ما درگیر کشاورزیه. کارهایی که من دارم و لازمه براشون روزی رو در آینده مشخص کنم مربوط به مزرعه‌م و حیوون‌هام میشن.

اینکه کی باید برای کاشت محصول جدید لوازم تهیه کنم یا اینکه کی قراره محصولاتم رو درو کنم که برم مالیات امسالم رو به حاکم بدم کاملا به کشت و کار من مربوطن و اون به وضعیت آب و هوا ربط داره. و این تقویم اینطوری عملا کمک زیادی نمی‌کنه چون من باز باید برای قرار گذاشتن و تاریخ مشخص کردن بگم «هر وقت هوا گرم شد». کل ایده این بود که بتونم بگم روز ۱۰ ماه ۵ و مشخص باشه چه روزیه.

اون موقع می‌دونستن که این آب و هوایی که دائما داره عوض میشه هم به نظر در یک گردش و تکرار هست. هی گرم میشه و هی سرد میشه. که میشن فصل‌های ما و متوجه میشن ۱۰ ماه کافی نیست برای پوشش دادن این تکرار فصل‌ها. در نتیجه ۲ ماه دیگه هم به تقویم اضافه می‌کنن. ماه Januarius به اول تقویم و ماه Februarius رو به آخر تقویم اضافه می‌کنن که همون January یا ژانویه و February یا فبریه یا فوریه فعلی هستن. ولی یه مدت می‌گذره می‌بینن هنوز هم سال‌هاشون به اندازه کافی طولانی نیست (دلیلش این بوده که تعداد روزهای ماه‌هاشون بین ۲۸ تا ۳۰ بوده که کافی نبوده). و یه ماه سیزدهم هم اضافه می‌کنن که همه چیز رو به هم می‌ریزه و بعد مدتی برش می‌دارن و دوباره ۱۲ ماهه میشن.

و این ما رو می‌رسونه به جولیوس سزار. سزار طول سال رو اندازه گیری می‌کنه و متوجه میشه هر سال ۳۶۵ به علاوه یک چهارم روز داره. در نتیجه طول همه ماه‌ها رو بیشتر می‌کنه که ۳۰ یا ۳۱ روز باشن به غیر از فبریه که ۲۹ روزه می‌مونه و برای جبران کردن اون یک چهارم باقی مونده از هر سال هم تصمیم می‌گیره ماه فبریه هر ۴ سال یک بار بشه ۳۰ روز و ایده سال کبیسه از همینجا میاد. چرا فبریه یعنی ماه دوم سال ماهیه که روز کبیسه رو می‌گیره؟ چون اون موقع که اضافه شده ماه آخر بوده ولی بعدا تصمیم گرفتن جابجاش کنن و بیاد اول سال بعد ژانویه.

بعد از کشته شدن جولیوس سزار، آگوستوس سزار میاد و این تقویم رو جایگزین تقویم قدیمی‌شون می‌کنه و یک ماه از تقویم رو به نام جولیوس سزار میزنن که میشه ماه جولای امروزی و یک ماه رو هم به نام آگوستوس سزار میزنن که میشه ماه آگوست امروزی. و کل تقویم هم میشه تقویم جولیان یا ژولینی. حالا اگه اینطوریه پس چرا فبریه در دنیای امروز ۲۸ روز داره مگه نگفتی ۲۹ روزه بوده؟ چون ماه آگوستوس فقط ۳۰ روز داشته و ماه جولیوس ۳۱ روز و خب آگوستوس خیلی از این مساله خوشحال نبوده در نتیجه یک روز از فبریه کم می‌کنن و به آگوست میدن تا تعداد روزهای آگوست و جولای برابر بشه.

ایراد اصلی تقویم جولیوس سزار این بود که طول سال واقعا ۳۶۵ و یک چهارم روز نبود. طول سال اصلا مقدار درست حسابی‌ای روز نیست چون طول سال رو زمان گردش زمین دور خورشید مشخص می‌کنه و طول روز رو گردش زمین دور خودش. این دو تا گردش کاملا بی‌ربط به همدیگه‌ن. مثل اینه که سوار یه ماشین باشین که داره یه مسیر دایره‌ای رو دور می‌زنه و همزمان که داخل ماشین هستین یه آهنگ خاص رو هم گذاشته باشید که هی تکرار بشه. تموم شدن هر دور شما تو مسیر لزومی نداره با تموم شدن آهنگ در یک جا باشه.

حالا شاید بشه با اضافه کردن یک روز در هر چهارسال این‌ها رو کمی به هم نزدیک کرد ولی باز هم دقیق نیست و اینطوری هر ۱۲۸ سال دوباره یک روز تقویم‌مون با حرکت زمین فاصله پیدا می‌کنه. و این اتفاق افتاد. از سال ۴۵ قبل از میلاد که تقویم جولیان رسمی شد تا سال ۱۷۵۲ این تقویم ۱۱ روز خطا پیدا کرد و اگه با همین روند ادامه پیدا می‌کرد دوباره فصل‌ها جابجا میشدن.

همه اینا ما رو می‌رسونه به امروز. تقویم میلادی و شمسی. هر دوی این تقویم‌ها یک هدف داشتن. اینکه مشکلات تقویم جولیان رو برطرف کنن. در راس اون مشکلات، مشکل سال‌های کبیسه و اختلاف افتادن بین تقویم و حرکت زمین. و منظورمون هم از تقویم دقیق‌تر تقویمیه که این اختلاف توش از بقیه کمتر باشه. حالا کدوم تقویم دقیق‌تره؟ تقویم شمسی.

تقویم شمسی و میلادی به روش‌های مختلفی این مشکل رو حل می‌کنن. ولی قدم اول هر دوشون اینه که طول دقیق سال رو اندازه بگیرن تا بتونن جلوی ناهماهنگی رو بگیرن. پاپ گرگوری ۱۳م دستور این کار رو میده و طول سال رو با ۴ رقم اعشار محاسبه می‌کنن. در ایران هم ملک‌شاه دستور این کار رو به عمر خیام میده و عمرخیام طول سال رو با ۱۲ رقم اعشار محاسبه می‌کنه که البته از رقم ششم به بعد اشتباه بوده ولی خیلی تقصیری بهش نیست چون زمان گردش زمین دور خورشید واقعا ثابت نیست و هر سال از همون رقم ششم اعشار به بعد عوض میشه.

مساله مهم‌تر از محاسبه دقیق طول سال ولی روش جبران اون مقدار باقی‌مونده روز در هر سال یا همون سیستم سال‌های کبیسه‌ست. اگه یادتون باشه گفتیم تا همون سال در تقویمی که استفاده میشده ۱۱ روز خطا ایجاد شده بوده در نتیجه قدم اول برای پاپ گرگوری این بود که ۱۱ روز از سپتامبر سال ۱۷۵۲ رو حذف می‌کنه و اگه تقویمی رو باز کنین و به سال ۱۷۵۲ برین می‌بینین ماه سپتامبر از ۲م میپره به ۱۴م. برای آینده هم در تقویم میلادی به صورت قراردادی تعیین شده که سال نو همیشه ساعت ۱۲ بامداد ۳۶۵مین روز سال باشه و هر ۴ سال یک بار هم سال یک روز بیشتر داشته. ولی خب این میشه شبیه همون تقویم جولیان و با این قانون سال‌های کبیسه دوباره تقویم خراب میشه.

برای اینکه اون مشکل رو برطرف کنن، قانون سال کبیسه رو در تقویم میلادی اینطوری‌ گذاشتن: هر ۴ سال یک بار سال کبیسه ست به غیر از هر ۱۰۰ سال یک بار که نیست به غیر از هر ۴۰۰ سال یک بار که دوباره هست. ولی خب این کار مشکل رو برطرف نمی‌کنه و صرفا به تعویق می‌ندازه‌ش.

کاری که عمر خیام می‌کنه اینه که به جای اینکه یک قانون کلی برای تقویم بذاره، تصمیم می‌گیره تقویم بر اساس مشاهده باشه. یعنی سال نو به جای ۱۲ بامداد روز ۳۶۵م سال، بشه هر لحظه‌‌ای که زمین از این نقطه در مدارش گذشت (March Equinox).

چرا این نقطه؟ چون این نقطه دقیقا زمانیه که فصل بهار شروع میشه. و به این ترتیب سال ما دقیقا با فصل بهار شروع و با فصل زمستون تموم میشه و بقیه فصل‌ها هم دقیقا سر جاشون هستن در تقویم. سال کبیسه هم به صورت خودکار مدیریت میشه. اگه لحظه‌ای که زمین در اون نقطه شروع بهار قرار می‌گیره قبل از ساعت ۱۲ ظهر به وقت ایران باشه، اون روز میشه اول فروردین در غیر این صورت میشه روز آخر اسفند. که اگر روز قبلش ۲۹ اسفند بوده باشه باعث میشه سال کبیسه بشه و اسفند ۳۰ روز داشته باشه. اگرچه این روش هم تقریبا هر ۴ سال یک بار باعث سال کبیسه میشه ولی قانونی براش نیست. یعنی بعضی وقت‌ها هر ۳۰-۴۰ سال یک بار به جای ۴ سال، بعد ۵ سال سال کبیسه میشه که باعث میشه تقویم و موقعیت زمین با هم هماهنگ بمونن به صورت خودکار.

قسمت سخت این ماجرا این بوده که اولا طول سال با این دقت محاسبه بشه دوما بشه دقیقا حساب کرد در چه زمانی زمین در اون نقطه مدار قرار می‌گیره و بهار شروع میشه. این کار امروز ساده‌ست ولی در زمان عمر خیام خیلی ساده نبوده ولی هنر بزرگ‌شون همین بوده که این کار رو انجام می‌دادن. و قسمت جالب این ماجرا اینه که این تقویم ۵۰۰ سال قبل از تقویم میلادی ایجاد شده.

یکی دیگه از مواردی که به صورت تاریخی و قراردادی در تقویم میلادی ثبت شده تعداد روزهای هر ماهه که دلیل خاصی ندارن و صرفا حاصل تغییرات جولیوس و آگوستوس سزار و قراردادهایی که بعدش توسط حاکمان انجام شده ست. در تقویم شمسی ولی شش ماه اول ۳۱ روز و ۶ ماه بعدی به استثنا اسفند ۳۰ روزه هستن که به خاطر کمی طولانی‌تر بودن مدار زمین در ۶ ماه اول حرکته.

و در نهایت، در رابطه با دقت تقویم‌های مختلف، تقویمی که سال کبیسه رو در نظر نگیره هر سال ۶ ساعت دچار خطا میشه، تقویم جولیان که به صورت ابتدایی سال کبیسه رو در نظر می‌گرفت هر سال ۱۱ دقیقه دچار خطا میشد، تقویم میلادی هر سال ۲۷ ثانیه دچار خطا میشه و تقویم شمسی عمر خیام هر سال کمتر از ۱ ثانیه دچار خطا میشه (یا به عبارت دیگه هر ۱۱۰ هزار سال یک روز دچار خطا میشه) که باعث میشه تا امروز دقیق‌ترین تقویم دنیا باشه.